برای درک الگوی پسرفت اهداف اینگونه مثال میزنیم که خیلی وقتها ممکن است بین هدفهایمان و وضعیت فعلیمان فاصلهای وجود داشته باشد.دو روش برای حذف این فاصله وجود دارد:یکی اینکه
- تلاش کنیم تا وضعیتمان را بهبود دهیم تا به اهدافمان برسیم و
- دیگری اینکه هدفهایمان را تنزل دهیم و به وضع فعلیمان راضی باشیم.
تلاش برای بهبود وضعیت زحمت دارد و طول میکشد تا به نتیجه برسد. برای همین ممکن است در طی زمان از تلاش کم شود و بر توجیه وضع موجود و کاهش اهداف افزوده شود.
گاهی تنزل اهداف آنقدر به آرامی اتفاق میافتد که متوجه آن نمیشویم و برای فرار از آن تلاشی نمیکنیم.
داستان قورباغه پخته
این داستان به آزمایشی اشاره میکند که طی آن دمای یک ظرف را کمکم زیاد میکنند و قورباغهای که درون ظرف است، متوجه افزایش تدریجی دما نمیشود و تلاشی برای خروج از ظرف نمیکند آنقدر در جای خود میماند تا زنده زنده بپزد.
اگرچه این آزمایش فقط در شرایط خاصی ممکن شده و در مورد قورباغهها عمومیت ندارد به مثلی در دنیای انسانها تبدیل شده است که متوجه تغییرات تدریجی نمیشوند و برای بهبود وضعیت اقدامی نمیکنند به تدریج آنقدر وضعیتشان وخیم میشود که دیگر توانی برای حرکت و نجات از شرایط برایشان باقی نمیماند.
اهمیت توجه به انگیزه درونی در هدف گذاری
هدف گذاری میتواند به تلاش و اقدام برای بهبود وضعیت منجر شود.
با این حال، باید به جنبههای روانی مساله هم توجه کرد.
سوال اول در هدف گذاری این است که
چه کسی هدف را تعیین میکند
اگر خودمان هدف را تعیین کرده باشیم و انگیزه درونی برای رسیدن به اهداف داشته باشیم نزدیک شدن به این هدف نشاط میآورد و انرژی لازم برای ادامه مسیر را تامین میکند اما اگر برای رسیدن به اهدافی که دیگران تعیین کردهاند تلاش میکنیم و انگیزههای بیرونی عامل حرکت هستند رسیدن به این اهداف انرژی روانی لازم را تامین نمیکند.
در چنین شرایطی تنش روانی برای کاهش اهداف خیلی راحتتر غلبه میکند و پسرفت اهداف به سادگی اتفاق میافتد.
ساختارهایی مانند رقابت و تشویق و تنبیه از متداولترین روشها برای ایجاد انگیزه بیرونی هستند و افرادی که در چنین ساختارهایی رشد کردهاند، بیشتر در معرض پسرفت اهداف خواهند بود.
نشانههای فعال بودن الگوی پسرفت اهداف:
مشکلات زیادی وجود دارد، اما برای حل مشکلات تلاش نمیشود.
همیشه شیرهای آب چکه میکنند و ساعتهای دیواری خواب هستند و … کسی هم اعتراضی ندارد و اقدامی انجام نمیدهد.
شرایط استثنایی و محدودیت زمان و سایر مشکلات موجود به عنوان دلیلی برای دست کشیدن از اهداف ذکر میشوند.
هدفهایی که در نظر گرفته شده، به مرور زمان فراموش میشود.
در نتیجه اغلب فعالیتها به کارهایی ظاهری و نمایشی تبدیل میشوند.
راهکارهای کاهش آسیب
در مواردی که متوجه شدید این الگو فعال است، برای کاهش آسیبها به این راهکارها فکر کنید:
- برای هدف گذاری فقط به وضع موجود توجه نکنید. استانداردهایی هم برای تعیین وضع مطلوب طراحی کنید و با توجه به این استانداردها و وضع موجود، اهدافتان را تعیین کنید.
- اهداف دیگری از خودتان یا دیگران که ممکن است با این اهداف در تعارض باشند را شناسایی کنید و به دنبال راه هایی برای همسویی اهداف بگردید.
- شاخصهایی برای اندازه گیری وضع موجود و مقایسه آن با اهداف تعیین کنید و در فاصلههای زمانی معین این شاخصها را اندازه بگیرید و «روند تغییرات» و «فاصلهشان با اهداف» را گزارش کنید.
افراد یا سازمانهای دیگری که قابل مقایسه با شما هستند، اهداف مشابه شما دارند و عملکرد خوبی دارند، به عنوان «معیار مقایسه بیرونی» در نظر بگیرید و روند تغییرات آنها را هم بررسی کنید.
در مقابل توجیهاتی برای ندیده گرفتن وضع موجود یا صرف نظر موقت از اهداف مقاومت کنید.
فرآیندهای مشخصی برای بهبود وضع موجود طراحی کنید و مشخص کنید طی چه زمانی و با گذر از چه مراحلی به اهداف خواهید رسید.
واقع بین باشید.
در راستای اهداف بلند مدت، هر سال اهداف مشخصی انتخاب کنید که قابل دسترسی باشند و بر دستیابی به آنها تمرکز کنید.
مثالهای دیگری از ” الگوی پسرفت اهداف”:
پسرفت اهداف مصلحان اجتماعی:
- از «بهبود وضعیت جهان» تا «کسب رضایت قدرتمندان»
- یافتن «همسر ایدهآل» تا پیدا کردن «کسی که حاضر به زندگی با من باشد»
- از «ساختن زندگی رویایی» تا «تحمل یکدیگر»
پسرفت اهداف دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا:
از «پایاننامههایی که دنیا را تغییر میدهند»، تا «تلاش برای فارغ التحصیل شدن. »