همانطور که در بخش اول مطلب عوامل موفقیت در هر شغل اشاره کردیم، نه ضریب هوشی، نه تجربه کاری و نه میزان تحصیلات به تنهایی باعث موفقیت شغلی نمیشوند!
ابعاد شایستگی
یک سوال خیلی مهم که برای هر کسی مطرح است، این است که کدام عوامل در موفقیت یک فرد در شغلش تاثیرگذار است؟
در قسمت قبل، ما این عوامل را شایستگی نامیدیم و تاکید کردیم شایستگی همه عوامل موثر در موفقیت شغلی را در بر میگیرد. اما در این قسمت میخواهیم بررسی کنیم که شایستگی چه ویژگیهایی را در بر میگیرد و ابعاد مختلف آن چیست.
شایستگیهای مختلف هر شغل را بر اساس ماهیت میتوان در ۳ بعد معارف، مهارت و منش دستهبندی کرد:
۱– معارف:
مجموعه دانستنیهایی است که در موفقیت فرد نقش دارد، شامل مبانی نظری، مفاهيم فلسفی و مبنايی، متدولوژی (روش توليد علوم) و منطق (شيوه تفكر) است. به عنوان مثال یک استاد دانشگاه باید تسلط علمی لازم را بر دروسی که تدریس میکند داشته باشد.
نکته قابل ملاحظه این است که دانش مرتبط با یک شغل عبارت است از دانش آشکار(Explicit)، دانش پنهان(Implicit) و دانش ضمنی(Tacit).
دانش ضمنی
دانشی كه در فرد وجود دارد اما نه میداند كه آنرا دارد و نه میتواند آنرا مدون و منتقل كند.
دانش پنهان
دانشی كه در فرد وجود دارد و میداند كه وجود دارد ولی نمیتواند آنرا مدون و منتقل كند.
دانش آشکار
دانشی كه در فرد وجود دارد و میداند كه وجود دارد و میتواند آنرا مدون و منتقل كند.
۲- مهارت:
به كارگيری بخش كوچكی از معارف در عمل با سرعت و دقت مطلوب را مهارت میگويند. مثلا یک استاد دانشگاه باید مهارت تدریس، فنبیان، برقراری ارتباط موثر با دانشجویان و… را داشته باشد.
انواع مهارت عبارتند از مهارت فيزيكی، مهارت ذهنی و مهارت تركيبی (ability ).
مهارت ذهنی بكارگيری و تجميع و تحليل ذهنی اطلاعات با سرعت و دقت مطلوب است. مانند مهارت ذهنی يك تحليلگر بورس.
مهارت فيزيكی به كارگيری اعضای فيزيكی افراد در انجام سريع و با دقت مطلوب يك كار است. مانند مهارت يك كارگر
مهارت تركيبی:
بكارگيری همزمان مهارت ذهنی و فيزيكی در انجام سريع و با دقت مطلوب كار است مانند مهارت يك جراح يا خنثیكننده بمب، يا مهارت يك مذاكره كننده. مهارت تركيبی را توانایی (Ability) میگويند. توانایی بنيان مهارت محسوب میشود.
۳- منش:
عبارت است از مجموعه ارزشها، باورها، اعتقادات و نگرشهای فرد و صفات روحی و روانی و روانشناختی كه منجر میشود به شكلگيری عادات رفتاری خاص در وجود فرد و اين عادات رفتاری كليتی را در ظاهر فرد به نمايش میگذارد كه اين كليت را در افکارعمومی و يا در روانشناسی” شخصيت” مینامند. پس به عبارت ديگر “منش” عبارت است از پايگاه درونی”شخصيت” و “شخصيت” عبارت است از تجلی بيرونی “منش”.
“منش” در اكثر مشاغل به عنوان پس زمينه رابط بين دو شايستگی ديگر با محيط عمل میكند.
مثلا یک استاد دانشگاه باید روحیه کار علمی و علاقه به کار پژوهشی و آکادمیک را داشته باشد.
به عنوان یک مثال جدید به شغل راننده تاکسی میپردازیم. مثلا کسی که میخواهد راننده اسنپ باشد، در بعد معارف باید بر آییننامه راهنمایی و رانندگی، دانش مربوط به کار با خودرو، اطلاعاتی در مورد مکانیک خودرو و آشنایی با مناطق جغرافیایی و آدرسها داشته باشد. از طرفی باید از یک سری مهارتها مثل رانندگی، مهارت کار با سیستمهای مسیریاب، انجام تعمیرات اولیه خودرو و… برخوردار باشد. در بعد منش و شخصیت هم باید روحیه کار رانندگی (به عنوان شغلی که جاذبهها و دافعههای خاص خود را دارد) اشتیاق به برقراری ارتباط با افراد دیگر (برونگرایی و باز بودن ) و… را داشته باشد.